فاطمه فاطمه ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

پاکنویس

اینجابهشت....

  هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست ‏برخوردار می ‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» یعنی برخوردار از حرمت ‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می ‏باشد .       رسول اکرم (ص) فرموده ‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت ...
31 فروردين 1394

چقدخوبه که هست.......

علامه مجلسی برای گشایش در کارها، افزایش روزی و رفع گرفتاری ها و مشکلات، از امام سجاد علیه السلام نقل کرده است که: "[شخص گرفتار] در ماهی که روز اول آن دوشنبه باشد، شروع به خواندن سوره ی واقعه کند و در روز اول، یک مرتبه و در روز دوم، دو مرتبه بخواند، تا روز چهاردهم که چهارده مرتبه سوره ی واقعه را می خواند و چون به پنجشنبه رسید، این دعا را نیز یکبار - بعد از خواندن سوره ی واقعه - بخواند : " يا ماجِدُ، يا واحِدُ، يا جَوادُ، يا حليمُ، يا حَنّانُ، يا مَنّانُ، يا کَريمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها شَعْثي وَ تَقْضي بها دَيني وَ تُصْلِحُ بها شَأني برَحْمْتِکَ يا سَيدي. اَللّهُمَّ اِنْ کانَ رِزْقي فِي السَّماءِ فَأنْزِل...
31 فروردين 1394

مواظبش باش .......

  خدایا خودت میدونی که چقدرمشتاق این ماه بودم ..............خدایاخودت یه قوتی بده که توی این ماه خوب باشم ....باهات مناجات کنم ......ازعمری که رفت وهیچی دستم نیست ....کف دستم خیلی خالیه ...خدایادستات رابرام بالا ببرودعام کن ....تابارم رونبستم  ازاین عالم نرم ...خدایاشرمنده اهل بیت پیامبرت نشم ...یاالله .... الهنااصلح لنا خبیئت اسرارنا. ... یامن ارجوه لکل خیروامن سخطه عند کل شر.... خدایا دردانه ام رابه توکه  درحقش مهربانترینی میسپارم مواظبش باش. ...... یادمه یه جایی خوندم که صورت قیامتی انسان درماه رجب رقم میخوره ....استغفرالله واسئله توبه...... خدایا ببخشمون ...به قول شهید خرازی غلط کردم ....ماکه بلدنیستیم...
31 فروردين 1394

بدون شرح

دستــت را می گــذاری روی مـرزی تـرین نقــطه وجـودت ، یــک حـس گـمـشده آهـسته شـــروع مـی کــند به جــــوانه زدن... ســـلام می کنی ، چشــــمت مست تماشای گــنــبد طــــلا میشود... بـــو می کشـی تا ریــه هایــت پـر شود از عـــطر حضــور نــگاه مـــهربان امـــام رضـا (ع) . . . زیــر لــب زمــزمه مــی کنی یا ضــامن آهــو یـا غریب الغربا حــواست به من هست؟ دلـــت را جــــا گـــذاشتی در حـــرم و گـــره اش زدی به ضـــریح امــــام رضـا (ع) . . . میان این همه غوغامیان صحن وسرایت بگوکه میرسدایاصدای من به صدایت   ...
22 فروردين 1394

مصطفی به روایت غاده-قسمت دوم

بالاخره یک روز همراه یکی از دوستانم که قصد داشت برود موسسه، رفتم در طبقه اول مرا معرفی کردند به آقایی و گفتند ایشان دکتر چمران هستند. مصطفی لبخند به لبش داشت و من خیلی جا خوردم. فکر می‌کردم که کسیکه اسمش با جنگ گره خورده و همه از او می‌ترسند باید آدم غسی‌ای باشد، حتی می‌ترسیدم، اما لبخند او و آرامشش مرا غافلگیرکرد. دوستم مرا معرفی کرد و مصطفی با تواضعی خاص گفت: شمایید؟ من خیلی سراغ شما را گرفتم زود‌تر از این‌ها منتظرتان بودم. مثل آدمی که مرا از مدت‌ها قبل می‌شناخته حرف می‌زد . عجیب بود. به دوستم گفتم: مطمئنی که دکتر چمران این است؟ مطمئن بود .   مصطفی تقویمی آورد مثل آن تقویمی که چند هفته...
18 فروردين 1394

اندراحوالات تکانیدن دل.....

به پاس دعوت صفورای عزیز تحویل سال روبیداربودم به همراه حضرت همسر....اما پاره تنم خوابیده بود ....آرام مثل یک پری دریایی... لحظات اخرسال 93 راسپری میکردم ...باخودم مرورمیکردم عمرگذشته ام را....باخدامیگفتنم خدایا عمرمون رفت وماهنوز اونجوری بایدیاشیم نشدیم ...اگه همین الان ملک الموت روبفرستی من دستام خیلی خالیه ..... میدونیدبعضی حرفاس که فقط بایدخداباشی تابدونی .... من تقریباآدم حساسی هستم اما کینه ای نیستم...............ولی ازبعضی حرفاکه یه هوآرامش فکریت روبه هم میزنه داغ میکنم ...یادم که میفته یه هوتمام وجودم گرمیگیره...اصلا نمیدونم چی میشه ...احساس بدی به سراغم میاد...اوایل سعی میکردم به این حدیث امام رضا(ع)عمل کتم حالا هم برای ب...
18 فروردين 1394

مصطفی به روایت غاده-قسمت اول

سال‌ها از آرام گرفتن چمران می ‌ گذرد . روزهای تکاپو و از پشت صخره ‌ ای پشت صخره دیگرپریدن و پنا ه گرفتن، و روزهای جنگ ‌ های سرنوشت ساز پایان یافته ‌ اند و اکنون در این روزگا ر به ظاهر آرام « غاده چمران » با لحنی شکسته داستانی روایت می ‌ کند، « داستا ن یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلم ه بی ‌‌‌ نهایت .» سال‌ها از روزی که سرانجام چمران در این زمین آرام گرفت می‌گذرد و این بار غاده داستانی از تاریخ...
20 اسفند 1393

دلم نیومد.....

دلم نیومدکه زندگی مصطفی راباغاده شروع نکنم برعکس خانم آمریکایی یابهتربگم اسکاتلندی غاده یه جوردیگه عاشق چمران بود..... اصلابه وسیاه مصطفی خودش راپیداکرده بود...... براهمین یه قسمت اضافه میکنم به نام مصطفی به روایت غاده ... البته این یه مصاحبس ولی به صورت داستان ....
20 اسفند 1393

مرد رویاها

«مرحوم دکتر چمران دست‌نوشته‌های عجیبی از خودش به‌جا گذاشته، حوادث عظیمی رو آفریده، تاثیر تعیین کننده‌ای در تاریخ داشته... ولی اینها مهم‌ترین کار او نیست؛ مهم‌ترین کار او، آدم‌هایی ا‌ست که ساخته. و اون آدم‌ها رو نمیشه در اینجا جمع‌آوری و آرشیو کرد.» بخش کتاب و کتابخوانی تبیان پاراگراف بالا از بندهای ابتدایی کتاب «مرد رویاها» اثر سیدمهدی شجاعی است که به شرح دوره‌ای از زندگی شهید دکتر مصطفی چمران می‌پردازد. این کتاب به صورت یک فیلمنامه 13 قسمتی نگارش یافته و همچون دیگر فیلمنامه‌های سیدمهدی شجاعی توانسته جایگاه خوبی را در میان آثار وی به دست آ...
17 اسفند 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پاکنویس می باشد